"
نا جوان مردم !"
بود
سنگین دل و بیرحم و هم نا مهربا مردم
فتاده
هر یکی با دیگری بینم به جان مردم
ندارند
از صفا و لطف و یکرنگی ، صمیمیت
نمیدانم
چرا امروز ای یاران نشان مردم
فریبکاری
و نیرنگ و دغا باشد شعار شان
نموده
ام به عمرم بار ها من امتحان مردم
ندارند
از عمل خبری ولی در موقع گفتار
برند
خود را کمی بالاتر هم از کهکشان مردم
زبس
با خورده گیری ها شده است عادت ایشان
به
طاؤس ننگرند جز پای زشت او میان مردم
چو
دُر گر در صدف پنهان باشی از نظر ها هم
نخواهی
رست از دست زبان برگمان مردم
نیندازد تمنا
مینمایم از خدا دایم
سرو
کارت «حمیما» در جهان با ناجوان مردم
کندهار
– افغانستان
27
/ 2 / 1354 خورشیدی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر